Tuesday, February 08, 2011

2/8/11 10pm


صورتم گر گرفت دستهام می لرزید قلبم تند میزد
اخر طعم حقیقت رو چشیدم
تلخ بود خیلی تلخ . مثل همه اون قهوه های ترکی که هر روز برای
دم کشیدنشان صبر می کنم و او هم هرزگاهی فقط با چند قاشق شیر
دوست دارد سر بکشد