Monday, August 21, 2006




تنهایی ام می داند برمن چه می گذرد
می داند که چه قدرسنگین قدم برمی دارم
می داند که سایه ام نیز بر من سنگینی می کند

Tuesday, August 15, 2006


دارم سعی می کنم چیزی بنویسم که یه کم به حسم نزدیک باشه چیزی مثل سکوت
حتما می گی دیونه شدم و با خودت می گی سکوت چیزی نیست که بشه اون و نوشت
ولی این و بدون انقدربا سکوت زندگی کردم که حالا بتونم اون و بنویسم

Monday, August 14, 2006